- مات زدن
- حیران شدن سرگشته شدن
معنی مات زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حیران و سرگردان شدن، مشوش و مضطرب شدن، مبهوت شدن
با مشت زدن کسی یا حیوانی را: شاهزاده خیز کرد ومشتی بردهان اسب زد و هر دو گوش آن اسب را بگرفت، بوکس بازی کردن
بدست آوردن چیزی بطور مفت و رایگان
złapać węża
зловити змію
slang vangen
Schlange
serpente
serpent
serpente
साँप पकड़ना
সাপ ধরা
menangkap ular
yılan ısırmak
kukamata nyoka
蛇を捕まえる
לתפוס נחש
سانپ پکڑنا
اقدام نمودن، اقدام
جامه را بوسیله اتو صاف و بی چین و کیس کردن یا در شلوار خط ایجاد کردن اتو کشیدن
تکه های چینی شکسته را بوسیله ای بهم چسباندن: (بند زن بکاسه چینی چهار بست زد)، کوبیدن پاره ای فلزی برای استحکام بصندوق و غیره: (صندلی ما شکسته بود بست زدیم)، نصب یک بست تریاک بوافور و کشیدن آن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
لمس کردن
خیره شدن شگفتیدن
تولید باد کردن برای خنک کردن خود یا دیگران
غارت کردن مسافران در جاده قطع طریق، سرود گفتن
نشستن روی زانو، خم شدن پیش کسی برای تعظیم او